وانیاوانیا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره
زندگی مامان و بابازندگی مامان و بابا، تا این لحظه: 18 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره
وبلاگ دخترموبلاگ دخترم، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

وانیا باشکوه ترین هدیه خدا

عکس

یک چند تا عکس کامل بی ربط به همدیگه هم هست که دلم نیومد نزارم   عید فطر عروسی بود که رفتیم مشهد حسابی هم خوش گذشت چون کیارش جون هم اومده بود       دخترم با دوچرخه جدیدش و اینکه دخترکم یادگرفته بدون کمکی دوچرخه سواری کنه     دختر قشنگم سر سفره افطار     دخترم با چادر قشنگش تو حرم امام رضا   ...
25 مرداد 1395

پیش دبستانی

بعد از ماه ها تحقیق و گشت و گذار من به نتیجه نهایی برای پیش دبستانی رسیدم   دختر قشنگ من امسال مهر ماه میره پیش دبستانی اردیبهشت ثبت نام کردیم و چند روز پیش لباس فرمش رو هم گرفتیم وانیا خانم قراره پیش دبستانی رو تو مدرسه بره.دبستان شایستگان که بعد کلی تحقیق بیشتر از هر مدرسه ای تو استان به نظرات و معیار های من شباهت داشت   دختر گلم...عزیزم...امیدوارم همیشه موفق باشی       وایییییییییییی فدات بشم عزیزم که اینقدر قشنگ شدی...فدات بشم که دیگه بزرگ شدی... از دیدن عکسات سیر نمیشم   این کیف و کفش هم هدیه مامان بی بی جون برای روز دختر هست ...
25 مرداد 1395

روزت مبارک لبخند خدا

دختر......میگن فرشته ها همیشه وجود دارن اما گاهی بال ندارن که بهشون میگن دختر   دختر....حس زیبای داشتن یک فرشته...حس زیبای بزرگ کردن خودت با دستای خودت   وقتی سوم خرداد 1389 روی تخت سونوگرافی دکتر گفت یک جنین دختر مشاهده میشود.......دیگه بقیه صحبت های دکتر رو نشنیدم فقط همینه جمله منو برد به رویاهام.موهای خوشگلش رو شانه میکنم و میبافم   رفتم تو رویا که با دختر کوچولوم یکبار دیگه برمیگردم به بچگیم و ایندفعه با دخترم یک دنیا بچگی میکنم و بزرگ میشم با دخترم دوباره به دنیا میام و میشم یک دختر کوچولو   وقتی روز دختر سال 1389 خدا بزرگترین و باشکوه ترین هدیه دنیا رو نصیبم کرد و تو میلاد ح...
25 مرداد 1395

دخمل بی دندان

سلام دخترکم بازم مامان تنبلی کرد اتفاقات این مدت رو تو چندتا پست جداگانه میزارم دندون لق دخملم افتاد اونم دوتا     دخملم رو بردم دندان پزشکی و یک دندان خراب داشت که آقای دکتر درست کرد و دخترم از بزرگترها هم تحملش بیشتر بود....ممنون دخترکم   الان هم دوتا دیگه از دندوناش لق شده   دوتا دندان دختری رو زیر بالشت گذاشتیم و فرشته ها براش جایزه آوردن و دندانها رو بردن ...
25 مرداد 1395

سلام من برگشتم

سلام دخترکم.....معذرت معذرت معذرت بابت این همه تاخیر ببخشید حسابی سرم شلوغ بود دخترم بهتره از قبل عید شروع کنم عزیزم. تو اسفندماه یک سفر مجردی رفتیم اصفهان من و شما.خاله فاطمه و نرگس که حسابی خوش گذشت و کلی گشتیم     یک سفر خیلی خیلی خوب و خاطره انگیز       اما عید.عید هم کلی گشت و گذار داشتیم و حسابی خوش گذشت از خونه مامان بزرگ و بابا بزرگ در مشهد شروع شد.یک شب رفتیم تربت حیدریه پیش نرگس جون و مامان و باباش و بد تو راه برگشت به زنجان شاهرود یک شب خوابیدیم و بعد یک شب اصفهان بودیم و بعد قم و زنجان امیدوارم سال خوبی باشه برات دخترکم       ...
21 خرداد 1395